my daughter

Lilypie 3rd Birthday Ticker

Wednesday, November 29, 2006

سلام . من دوباره اومدم با يه عالمه خبر جديد . اول اينكه روز پنج شنبه رفتم خونه عمو حامدينا . البته اصلا" بهش عمو نمي گم و فقط مي گم حامد . ني نيشون رو هم دوباره ديدم داره يواش يواش بزرگ ميشه و منهم يواش يواش بهش حسوديم مي شه وقتي كه حميد بغلش مي كنه . راستي ياد گرفتم تا يه ذره خسته مي شم ميرم بغل مامانم و مي گم مامان بغل اونم با يه ذره لهجه بچه گانه . ديگه اينكه شعر كلاغه ميگه قار قار رو هم ياد گرفتم و مي خونم الته قسمتهاي بعديش رو هم يه طوري مي خونم كه فقط خودم مي فهمم . پدر هم روز شنبه رفت ماموريت و من مامانم هم يه روز خونه خاله نسرين و يه روز خونه ماماني بوديم و يه روز هم رفتيم خونه مون كه كلي با مامان بازي كردم . راستي يه چيز بامزه ديگه اينكه وقتي كه من ميرم در كابينت رو باز مي كنم هر چي اونجا باشه ميريزم بيرون . هميشه ميرفتم و جو رو ميريختم و مامانم هم پدر رو صدا ميكرد تا بياد منو ببره تا خودش آشپزخونه رو تميز كنه . پريشب كه پدر نبود و خودم و مامان خونه بوديم ، من رفتم جو رو ريختم و بعدش اومدم كنار وايستادم و هي پدر رو صدا كردم اونم همانطور كه مامان Mommy Loves Youصدا ميكنه . مامانم كلي خنده ش گرفته بود و دوباره شروع كرد منو چلوندن .
راستي يادم رفت بگم كه بعد از خونه عمو حامدينا رفتيم خونه عمو مجتبي و دوباره با عمو مجتبي دوست شدم . البته يه ذره خودمو براش گرفتم . مرسي كه به عمو مجتبي گفتيد من ديگه شيطوني نمي كنم . بعدش هم اومديم خونه ما و عمو مجتبي اينا فرداش ظهر رفتن . ديگه اينكه من خيلي بدم مياد روصندلي ماشين بشينم و مامانم رانندگي كنه . اصلا" نميتونم با اين مشكل كنار بيام و تقريبا" مامانم هميشه اذيت مي شه مگه اينكه خواب باشم و يا مشغول خوردن كيت كت . به به ... خيلي خوشم مياد . امشب هم پدر برميگرده . Perfectoفكر كنم دلش خيلي برام تنگ شده باشه . منم همينطور .
مامانم كتاب " كودكان تيزهوشند اگر ..... " را پيدا كرده و داره مي خونه . خدا به داد من برسه . از فردا يه تمرين ديگه رو روي من شروع مي كنه . نميدونم چرا خودش نمي شينه درساي خودشو بخونه . انگار نه انگار يكي دو ماهه ديگه امتحان زبان و كنكور داره . البته خودم ميدونم چرا ؟ خوب من نميذارم . ميرم تندي كتاباشو ازش ميگيرم و خودم شروع مي كنم به خوندن و يا توي همون لحظه گشنم مي شه و يا آبه آبه مي خوام و يا ... بهرحال يه بهونه پيدا مي كنم كه سرشو به خودم گرم كنم و موفق هم مي شم . ممنون از تشويقاتون . بچه هاتونو بفرستيد بيان من خودم بهشون آموزش شرارت ميدم .....





<< Home