my daughter

Lilypie 3rd Birthday Ticker

Saturday, January 20, 2007







سلام به همه دوستاي خوبم كه خيلي وقته از هم بيخبريم . البته بيخبر بيخبر كه نه ! ولي خوب يه ذره مامانامون بي حوصله و به اصطلاح امروزيا افسرده بودن اونم به خاطر برگشتن فرشته كوچولو " آرين " پيش خدا . كه البته همه ما فرشته هاي كوچولو كه از پيش خدا اومديم ميدونيم كه اونجا چقدر خوب بود و بهمون خوش ميگذشت . ولي خوب بهر حال ما همگي با اين دستاي كوچولومون دعا مي كنيم كه خدا به بابا و مامان آرين صبر و تحمل زياد بده كه بتونن بپذيرند آنچه كه خداي خوبمون براشون خواسته . حالا يه كمي از اين حال و هوا دربيائيم .


بنده كه الان در خدمتتون هستم حسابي شيطونتر شدم اونقدر كه ماماني به مامانم گفته يكي دو ماه بيشتر نميتونه منو نگهداره . البته ميدونم شوخي كرده ولي خوب حق داره .آخه من خيلي شيطوني مي كنم . نميخوام شيطوني كنم ها يهوئي اينجوري ميشه . ميخوام با ني ني ها بازي كنم يا اونا منو مي زنن و به زور اسباب بازيهاموميگيرن كه چون ازم بزرگترن زورم بهشون نميرسه . مثل همين چند روز پيشترا كه امير حسين كه چهار سالشه ميخواست با من كشتي بگيره و من دادم دراومده بود . اونوقت ماماني ميگه من شيطونم . يا ني ني ها از من كوچكترن كه تا ميخوام نازشون كنم مي گم ني ني رو اك نكن . بابا كي خواست ني ني رو بزنه ميخوام لپشو بكشم . ؟ ديگه اينكه علاقه شديد من به برف به حدي رسيده كه ميخورمش . يعني يه دفعه خوردم ديدم خشمزه س . دوست داشتم بازم بخورم . وقتي هم كه رستوران ميريم كه آبروي هرچي آدم متشخصو ميبرم . دوست دارم برم پشت ميزا قايم بشم تا پيدام كنن . البته بعد از اينكه سير شدم . چند وقت پيش رفته بوديم البرز و من بعد از غذاخوردن رفتم يه سركشي به ميزا بكنم ببينم كسي ني ني ، چيزي نداره . مامانم كه پشيمون شد ولي من نه . و همين شد كه به بيرون غذا خوردن طي هفته هاي بعد ادامه داديم .


ديگه اينكه هر چيزي بهم بگن زودي ياد ميگيرم و بعد از اون ديگه هي تكرار ميكنم . بعضي موقع ها هم اونقدر حرف ميزنم كه سر مامان و پدر رو ميبرم . علاقه م به كتاب خوندن هم كم نشده كه هيچ ، صد برابر شده و تا ميرسم خونه بايد سريع به كتاب خوندن برسم . اگه به جاي مامانم من امتحان داشتم تا حالا صدباره قبول شده بودم . اصلا" هم دوست ندارم كتابمو به كسي بدم . راستش مامانم اونقدر دير به دير مياد مينويسه كه من يادم رفت كارامو بگم . اگه عكسمو تونستيد ببينيد مال محرم پارساله كه من سقا شده بودم . مگه دخترا هم سقا مي شن ؟ امان از دست پدر كه آرزوهاي پسرونه براي من داره . تازه اين خوب خوبشه . اگه بقيه شو حتي بشنويد مختون سوت مي كشه .


پ ن : مامان آرش جون من همه كارائي كه گفته بودي انجام دادم ولي عكسش بازم نيومده . چكار كنم .؟

Labels:

<< Home