پدر پدر تولدت مبارك
من و دوتا از پسرخاله هام
تنها عكس مربوط به مشهد . - دامغان ساعت 12 شب
تنها عكس مربوط به مشهد . - دامغان ساعت 12 شب
سلام . امروز تولد پدر پدره . من هر موقع ميخوام خودمو لوس كنم به پدر ميگم پدر پدر در غير اينصورت آقا جواده . البته جديدا"پدر تصميم گرفته وقتي بهش آقا جواد ميگم جوابمو نده . خوب بگذريم : پدر جون تولدت مبارك
ديشب رفتيم و براي پدر يه ساعت خوشگل خريديم و بعدش هم با بهزاد و حميد رفتيم رستوران آن دو . و بعدش هم معلومه كه من چقدر شيطنت كردم . البته شب قبلش هم كه تولد دائي علي بود و همه مون خونه ماماني بوديم بازم پدر كادو گرفت . اونم از ماماني كه يه جفت كفش گرفت . خوب شد كه پدر اين هفته كمتر ماموريت بود وگرنه معلوم نبود چي ميشد .
جديدا" ياد گرفتم هي مي گم يادته .... بعد اونوقت يه جريان مثلا" مربوط به يه سال پيشو مي گم . يا مثلا" ميگم آهان فكر كردم .... مامانم كه ميمونه من اين چيزارو از كجا ياد گرفتم و يه جمله هاي قلمبه سلمبه اي ميگم كه بيا و ببين .
مامانم تصميم داشت منو از شير بگيره كه خاله نسرين بهش گفت بذار تابستون بگذره چون توي تابستون اسهال استفراغ شايعه و شير مادر بهترين چيزه . مرسي خاله دكتر
ديشب رفتيم و براي پدر يه ساعت خوشگل خريديم و بعدش هم با بهزاد و حميد رفتيم رستوران آن دو . و بعدش هم معلومه كه من چقدر شيطنت كردم . البته شب قبلش هم كه تولد دائي علي بود و همه مون خونه ماماني بوديم بازم پدر كادو گرفت . اونم از ماماني كه يه جفت كفش گرفت . خوب شد كه پدر اين هفته كمتر ماموريت بود وگرنه معلوم نبود چي ميشد .
جديدا" ياد گرفتم هي مي گم يادته .... بعد اونوقت يه جريان مثلا" مربوط به يه سال پيشو مي گم . يا مثلا" ميگم آهان فكر كردم .... مامانم كه ميمونه من اين چيزارو از كجا ياد گرفتم و يه جمله هاي قلمبه سلمبه اي ميگم كه بيا و ببين .
مامانم تصميم داشت منو از شير بگيره كه خاله نسرين بهش گفت بذار تابستون بگذره چون توي تابستون اسهال استفراغ شايعه و شير مادر بهترين چيزه . مرسي خاله دكتر